یادم میاد اینجا رو باز کرده بودم ووردپرس فارسی نداشتیم. یعنی به انگلیسی بود همه چی در حدی که راست چین هم نداشتیم.
یه دوره گذشت تا سال 88 اینجا فیلتر شد. خب همونطور که دیدید 8 هم فارسی نمیشه اینجا :))) یه دوره خاطرات مدرسه نوشتم. یه دوره کس شرا و چس ناله های دانشگاهو که دیشب که خیلیاشونو خوندم با خودم گفتم ببییییین ریده بودی عزیزم با اون همه افسردگی.
خلاصه اون سال ها تموم شد و من مهاجرت کردم. وقتی تنها شدم تازه قدر دوست خوب قدر پسر خوب قدر مامانم و اینا رو دونستم. قدر زندگیمو! در نقطه ای که از زندگی کردن لبریزم میخوام دوباره بنوسیم. این دفعه با هدف رشد خودم. با هدف سلامت روانی و جسمیم. انقد در مورد خودم چیزای جدید یاد گرفتم که همه رو خواهم نوشت. برای خودمه نه برای کسی یا چیزی.
اون موقع ها انقد اینفلوینسر نبود اما خیلی از کارایی که الان میکنن رو ما میکردیم مثه ریفر دادن و فلان.
زندگی فصل جدیدی داره یه فصل خیلی قشنگگگگگگگگگگ 🙂